پیرم کرد.......

 

 

آیینه پرسید چرا دیر کرده است؟

 

 

نکند دل دیگری او را اسیر کرده است؟

 

 

 

خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است ،تنها دقایقی چند تأخیر کرده است.

 

 

گفتم امروز هوا سرد بوده است ،شاید موعد قرار تغییر کرده است.

 

 

خندید به سادگیم آیینه و گفت:احساس پاک تورا زنجیر کرده است.

 

 

گفتم از عشق من چنین سخن مگوی!

 

 

گفت خوابی!سال ها دیر کرده است.............

 

 

در آیینه به خود نگاه کردم. آه عشق تو عجیب مرا پیر کرده است.

 

 

راست گفت آیینه که منتظر نباش!

 

 

 ...!!!او برای همیشه دیر کرده است!!!...

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 23 / 6 / 1390برچسب:, |